اتهام يك رياضي دان

آقاي غياث الدين جمشيد كاشاني ، معروف به جمشيد كاشي بر نيمكت راهروي دادگاه ، غمگين نشسته است . قرار است دقايقي ديگر در حالي كه لباس زندان بر تن دارد ، برود و از خود دفاع كند . اما بهتر است كه به او نخنديد كه مثلا” چه دفاعي ؟ اين را هم مي دانيم . اما اتفاق است خبركه نمي كند . آدم هم آدم است يك وقت ديدي خودت جاي او قرار گرفتي . سراغش مي روم و بعد از كلي تعارف و استدلال اميدوارش مي كنم به اين كه بتواند از دادگاه تخفيف بگيرد . راضي كه مي شود ، مصاحبه را شروع مي كنم :

– آقاي غياث الدين جمشيد كاشاني ! آيا بهتر نيست شما قبل از آن كه وصيت خود و آخرين حرف تان را در محضر عدالت بگوييد ، براي خواننده هاي ما توضيح بدهيد كه جرم تان چيست ؟
– جرم من شكنجه بيش از حد است !
– اگر امكان دارد بيش تر توضيح بدهيد . چه كسي را شكنجه كرده ايد و هدف شما چه بوده است ؟

اتهام يك رياضي دان

– من يك زبان بسته را شكنجه كرده ام به خاطر اين كه محاسبات رياضي دان ها دقيق شود ، عدد زبان بسته ي پي ().
– ازنوع پاسخ دادن تان مشخص است كه هنوز نسبت به اين زبان بسته دشمني داريد.
– بله درست است . به ما طوري ياد داده اند كه اين اعداد، شوم و نحس اند و بدبختي مي آورند .
– چه كساني ؟
– استادهاي رياضي دان ما .
– اگر امكان دارد داستان را از اول براي ما تعريف كنيد .
جمشيد به اين جا كه رسيد آهي كشيد در فكر فرو رفت و اين طور گفت :
– ببينيد همه ما مي دانيم در طبيعت ، انسان چيزهايي تكراري مي بيند . مثلا” دوتا ، سه تا يا چند تا از هر چيز . سرتان را درد نياورم مصري ها اعداد خرده را هم وارد معامله كردند . آن ها به همه اطمينان دادند كه عدد لازم نيست هميشه صحيح باشد بلكه روي خرده ي اعداد هم مي شود حساب كرد و خودتان مي دانيد كه كسر را اختراع كردند .
يك پرتقال براي دو نفر يعني يك تقسيم بر دو . به هر كدام چقدر مي رسد ؟
يك قسمت از دوقسمت ؛ پس كسر از تقسيم درست شد .
پس هر عدد درسته را هم مي شود خردش كرد مثل صد توماني كه به پنج تا بيست توماني يا چهار سكه بيست و پنج توماني خرد مي شود . اين طوري همه ي اعداد را خرد و حقير كردند . مثلا” اندازه ي محيط مربع نسبت به يك ضلعش چقدر است ؟ همه مي دانيد 4 .

يا اندازه ي مساحت مربع نسبت به ضلعش چقدر است ؟ مي شود خود ضلع .

يك روز يك معلم باهوش چيني براي تنبيه شاگردانش به آن ها مساله اي داد كه در هيچ كتابي قبل از آن نيامده بود اول كلي توضيح داد تا بچه ها را قانع كرد كه دايره يك شكل گوگولي و ناز است چرا ؟ چون تناسب اندام دارد ( مثل خود چيني ها ! ) . پس همه ي دايره ها بايد اندازه ي محيط شان به قطرشان نسبت ثابتي داشته باشد . چرا مربع داشته باشد و دايره نداشته باشد ؟ پس اگر هر دايره اي را به همان اندازه كه دلمان بخواهد بكشيم و محيط و قطرش را اندازه بگيريم  و اندازه ي محيط را بر اندازه ي قطر تقسيم كنيم يك عدد ثابت مي شود كه بعدها يوناني ها اين عدد ثابت را پي   ناميدند .

يعني ديگر مي دانيم قطر هر دايره را بايد چند برابر كنيم تا محيط آن را به دست آوريم و برعكس اگر محيط دايره را داشته باشيم تقسيم بر چند كنيم تا اندازه ي قطرش را بفهميم كه البته معمولا” دومي ، سخت تر مي شود . سپس جمشيد گفت : آن معلم چيني نمي دانست چه كار مهمي كرده است هر چند چيني ها هميشه فكر مي كردند جواب 5/3 است. يوناني ها هم به دنبال اين عدد گشتند اما هيچ كس مثل من شانس نياورد . ما خيلي اين در و آن در زديم تا اين كه بالاخره گير افتاد . من اين عدد گم شده ي زبان بسته را تنها كه گير آوردم با ترفندهايي شكنجه كردم و از زير زبانش حرف كشيدم .
– مي شود بهتر توضيح بدهيد ؟
– ترفندهاي مرا شما نمي فهميد فقط رياضي دان ها مي فهمند اما سعي مي كنم اهميت و هيجان داستان را كمي بيش تر به شما نشان دهم .
– خب حالا توضيح بدهيد شما چه كاري انجام داده ايد ؟
– بنده ارقام عدد  را آن قدر دقيق حساب كردم كه سه قرن بعد از من كسي نتوانست آن را دقيق تر كند ، حتي اروپايي ها !
– رياضي دان ها كلاً چه مدت اين عدد را شكنجه داده اند ؟
– اين طوري نمي شود جواب داد فقط مي توان گفت هزار سال كه روي شاخش است .
– به عنوان آخرين حرف يا وصيت چه چيزي براي گفتن داريد ؟
– مي خواستم به ديگران بگويم زرنگي هم حدي دارد ، اما زيبايي نه . رياضي گرچه حيله است اما از بس زيباست هيچ كس نمي تواندبعدازآن كه دچارش شديا آلوده اش شد،تركش كند . من هم نمي توانم . به عنوان حرف آخر از كساني كه بعد از من به اين دام مي افتند مي خواهم اگر خواستند از اين گونه اعداد حرف بكشند بدانند چه سوالاتي بايد بپرسند كه اين طوري نه وقت خودشان را تلف كنند و نه جان و عمر آن بيچاره ها را.
من كم كم با غياث الدين جمشيد خداحافظي مي كنم و او  را با اتهاماتش تنها مي گذارم بالاخره او احتياج به تفكر دارد تا براي دفاع در دادگاه خود را آماده كند .

 

منبع :ماجراهاي حسابي
سرگذشت پيدايش اعداد
نويسنده:اميد وهابي املشي