هانری پوآنکاره (Henri Poincare) دانشمند و ریاضی دان فرانسوی در29آوريل 1854 در شهر نانسی فرانسه به دنیا آمد .از دوران كودكي فكرش سريع تر از كلمات كار مي كرد. در پنج سالگي به ديفتري مبتلا شد و در طي 9 ماه حنجره اش از كار افتاد و همين مساله باعث گوشه گيري او شد به طوري كه در بازي ها نمي توانست شركت كند. همين موضوع باعث شد كه افكارش را متمركز كند. او از حافظه ي بسيار خوبي برخوردار بود. از شانزده سالگي شوق رياضيات در پوآنكاره به وجود آمد. او كارهاي رياضي را در ذهنش انجام مي داد بدون اين كه آن ها را يادداشت كند.
وي تحصیلات خود را در مدرسه ي پلی تکنیک پاریس و مدرسه ی عالی معدن ادامه داد تا این که در سال 1879 موفق به اخذ درجه ی دکتری در رشته ی علوم گردید و از آن پس به عنوان استاد برجسته ی فیزیک ، ریاضی و مکانیک به تدریس در دانشگاه پرداخت .
پوآنکاره در کنار تدریس به تحقیق و مطالعات وسیعی دست زد و در بیش تر شاخه های علوم ریاضی و فیزیک به ویژه در زمينه هاي فیزیک ریاضی و فیزیک نظري ، با ابداع اندیشه هاي جدید ، به عنوان یک نظريه پرداز بزرگ ایفای نقش نمود .
پوآنکاره سال ها قبل از آن که آلبرت اينشتين نظريه ي نسبیت را به شکل عمومی عرضه نماید ، تمامی عناصر این نظريه را در اختیار داشت. پوآنکاره با خلاصه کردن تمام تجربیات خود در این زمینه معتقد بود که هر طور که باشد ، گریز از این فکر که یک اصل نسبیت ، قانون عمومی است، غیر ممکن است . وی اگر چه تصریح می نماید که باید نتایج را با محک تجربه مورد بررسي قرار داد ، با این حال قدم قطعی و نهایی را در این باره برنداشت و گام نهایی آن ، به نام آلبرت اينشتين رقم خورد . علاوه بر این بررسی های پوآنکاره در باره ی پیدایش جهان ، آنالیز ، نور و الکتریسیته ، جبر ، هندسه و حساب احتمالات بسیار دقیق است . وی در فلسفه و علوم فلسفی ، گیاه شناسی و طبیعت شناسی نیز صاحب نظر و محقق بود .
از پوآنکاره آثار متعددی بر جای مانده که مفروضات تکوینی ، علم و فرض ، ارزش علم ، علم و روشنی و روش های جدید مکانیک آسمانی و نزدیک به پانصد مقاله ی علمی ، ازآن جمله اند . هانری پو آنکاره سرانجام در 17 ژولاي 1912 در 58 سالگی در گذشت .
پوآنکاره در اوایل قرن بیستم نظريه ي آشوب را کشف كرد که به عدم وجود قابلیت پیش بینی در بعضی سیستم های فیزیکی می پردازد. در ادامه در اين باره بيش تر توضيح مي دهيم :
دو جزء اصلی سازنده ي نظريه ي آشوب، عبارت اند از :
– اول این که سیستم های مختلف – صرف نظر از این که چقدر پیچیده باشند- بر مبنای یک نظم زیربنایی قرار گرفته اند .
– دوم این که رویدادهای بسیار کوچک و ساده می توانند موجب بروز نتايج بسیار پیچیده اي شوند .
پدیده ي دوم، که در نظريه ي آشوب امری عادی است، به عنوان تابعیت نفوذپذیری در وضعیت آغازی نیز شناخته می شود. تنها یک تغییر کوچک در شرایط آغازی می تواند در دراز مدت به طور شدیدی در روند یک وضعیت تاثیر بگذارد. به عنوان مثال تجربه ي يك هواشناس به نام ادوارد لورنز را مورد بررسي قرار مي دهيم :
لورنز که یک هواشناس بود، مشغول کار بر روی معادلات کامپیوتری ای شده بود که برای شبیه سازی و پیش بینی وضع هوا از آن استفاده می شد. یکی از روزهای سال 1961، او قصد داشت نمودار یک سلسله مراحل خاص را مجددا" ببیند و برای صرفه جویی در وقت، به جای این که از اول شروع کند، این کار را از میانه شروع کرد.
لورنز کد مورد نظر را از روی نسخه ي چاپی گزارش وارد کامپیوتر کرد و به مدت یک ساعت بیرون رفت. او پس از بازگشت متوجه شد که نمودار به شکل دیگری ثبت شده است و به جای این که همان الگوی قبلی را به نمایش بگذارد، به تدریج از آن فاصله گرفته و در پایان به شدت با نمودار اول متفاوت است.
عاقبت لورنز متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است. کامپیوتر تا شش رقم اعشار را در حافظه ي خود نگه می داشت و او برای صرفه جویی در کاغذ ،تنها برای سه رقم اعشار دستور چاپ داده بود، در سلسله مراحل اصلی ، رقم اعشاري برابر : 0.506127 بود و او تنها سه رقم اول آن یعنی 0.506 را تایپ کرده بود.
بنابر انتظارات علمی آن زمان، نتیجه ي تکرار سلسله مراحل مورد نظر می بایست تنها اندکی با نسخه ي اولیه متفاوت باشد، زیرا اندازه گیری تا سه رقم اعشار بسیار دقیق محسوب می شد. از آن جایی که دو عدد مذکور تقریبا" برابر دانسته می شدند، نتیجه هم می بایست تقریبا" یکسان می بود.
اما لورنز با تکرار آزمایش متوجه شد که درواقع چنین چیزی صحت ندارد.
لورنز نتیجه گرفت که کوچک ترین تفاوت در شرایط ابتدایی – حتي اگر محاسبه ي آن ورای توانایی انسان باشد – پیش بینی آینده و تفسیر گذشته را غیر ممکن می سازد. این نظریه موجب نقض بسیاری از قراردادهای فیزیک شد.
اين موضوع،لورنز را برآن داشت تا در يك سخنراني با مطرح كردن پديده اي با عنوان اثر پروانه اي (butterfly effect) نظريه ي آشوب را به طور واضح توصيف كند .اثر پروانه اي به اين شرح است : آيا بال زدن يك پروانه در برزيل باعث بروز طوفان در تگزاس مي شود؟
این مثال ماهرانه با استفاده از سیستمی به کوچکی پروانه که می تواند موجب بروز یک پدیده ي پیچیده در دور دست شود، به خوبی غیر ممکن بودن پیش بینی سیستم های پیچیده را توصیف کرد.
نظريه ي آشوب یک انقلاب است که نه مانند انقلاب لیزر یا انقلاب رايانه در فن آوري، بلکه انقلابی در اندیشه است. این انقلاب با مجموعه ای از نظریات مربوط به بی نظمی در طبیعت آغاز شد: از تلاطم سیالات گرفته تا جریانات غیر قابل پیش بینی عالم گیر و پیچ و تاب بی نظم قلب در لحظات قبل از مرگ. این نظريه با مجموعه ي گسترده تری از ایده ها ادامه می یابد که بهتر است در مجموعه ای تحت عنوان پیچیدگی، قرار بگیرند.
منابع :
http://iauh-ms2.blogfa.com
http://persianblog.com